سلام!!!!
بازم منو شرمنده کردن ...آخه من که پست تر و بی لیاقت تر از این حرفا بودم
نمیخوام از خودم حرف بزنم...
اگه میخوام اونا رو معرفی کنم فقط با اجازه خودشونه....!!! اجازه رو از خودشون گرفتم....
نام پدر : ابراهیم |
تاریخ تولد :1338 |
محل تولد :بوشهر /بوشهر |
تاریخ شهادت : 2/1/1361 |
محل شهادت :منطقه زعن شوش |
طول مدت حیات :23 |
مزار شهید :بوشهر |
|
شانزدهمین روز از بهار سال 1361 بود، که پیکر خستهاش بر روی دستان مردم داغدار بوشهر به سمت بهشت صادق میرفت و صدای بلند "این گل پرپر ماست، هدیه به رهبر ماست" شهر را میلرزاند.
دوستانش میگفتند روز دوم بهار در منطقه زعن (شوش) شهید شد، 23 ساله بود، اسفندماه سال 1360 به فرمان امام (ره) روانه میدان جنگ شد و در اولین عملیاتی (فتحالمبین) که حضور یافت، برات شهادت را گرفت.
قبر را آماده میکردند و مادر اشک ریزان به سیل جمعیت و پیکر فرزند مینگریست و همانطور خاطرات زندگی از مقابل دیدگانش میگذشت. سال 1338 بود که خضر به دنیا آمد چند سال بعد در مدرسه ابتدایی فخررازی (امام جعفر صادق (ع) فعلی) زادگاهش بوشهر مشغول درس خواندن شد و بالاخره در اوج جوانی مدرک دیپلم خود را در رشته تجربی از دبیرستان شریعتی دریافت کرد. قرائت کلام الله مجید را نزد پدر آموخت و کمکم با اندیشههای امام آشنا شد. آن روزها خضر، شوق عجیبی برای حضور در راهپیماییها داشت و چنان محکم و استوار مرگ بر شاه میگفت که ستونهای کاخ استبداد میلرزید.
سال 1358 مشتاقانه به خدمت سربازی رفت و 6 ماه داوطلبانه در جبهه آبادان جنگید. پس از آن بود که لباس سبز سپاه پاسداران بر قامت رعنایش نشست و من چه ذوقی داشتم برای دیدن او.
محل کارش دفتر فرماندهی سپاه بود. خیلی دوست داشت تدریس کند. به همین علت اواخر سال 1359 به عنوان معلم پرورشی در مدرسه راهنمایی 22 بهمن با دانش آموزان همراه شد.
مرور خاطرات تمام این 23 سال، پاهای مادر را لرزاند همانجا کنار مزار فرزند نشست. پاسدار شهید استان خوزستان و معاون فرمانده دسته که نامش در جرگه شهدای عملیات فتحالمبین ثبت شد.